شعری که ناسروده ماند

شعری که ناسروده ماند

هنر و ادبیات متعهد فارسی (نقل با ذکر منبع بلامانع است)
شعری که ناسروده ماند

شعری که ناسروده ماند

هنر و ادبیات متعهد فارسی (نقل با ذکر منبع بلامانع است)

دوران عاشقی

امروز هم به رخوتِ بی‌بادگی گذشت

آری، گذشت... مستیِ دلدادگی گذشت


در آتشِ خیال تو با خود قدم زدم

دوران عاشقی به همین سادگی گذشت


می‌دانم ای فرشته که باور نمی‌کنی

شب‌های قصه‌گویی و شهزادگی گذشت


روزی ز چشم مردم و روزی به پای تو

عمر مرا ببین که به افتادگی گذشت!


شرمنده‌ی توایم و سرافراز از اینکه عمر

گر دین نداشتیم، به آزادگی گذشت ...! 


#فاضل_نظری

@taranom_org

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد