شعری که ناسروده ماند

شعری که ناسروده ماند

هنر و ادبیات متعهد فارسی (نقل با ذکر منبع بلامانع است)
شعری که ناسروده ماند

شعری که ناسروده ماند

هنر و ادبیات متعهد فارسی (نقل با ذکر منبع بلامانع است)

خط قرمز عشق

:
وقتی که قتل خاطره ها را بلد شدیم
از خط قرمز حرم عشق، رد شدیم

مثل کسی که گور خودش را پس از حیات
با دست های خسته ی خود می کَنَد شدیم

مصداق آنکه در وسط آتشی مهیب
می  سوزد و بروش نمی آورد شدیم

مردیم و روح زنده ی تاریخ شاهد است
بی درد از این جنازه ی خاموش رد شدیم

آدم برای همسر خود سیب چید و ما
اویی که بی بهانه رکب می خورد شدیم

تفسیر آفرینش انسان بی پناه 
بر حسب میل خالق خود؛ "فی کَبَد" شدیم

دیوانه ای که جامه ی احساس خویش را
از روی کین به دست خودش می درد شدیم

تقصیر عشق نیست که قندیل بسته ایم
ما خود به روی چشمه ی خورشید سد شدیم

بر خیز از این خرابه ی تردید بگذریم
 ما زیر پای خسّت دنیا لگد شدیم...

#زهرا_وهاب_ساقی
@saghi52
۲۶فروردین ۹۵