شعری که ناسروده ماند

شعری که ناسروده ماند

هنر و ادبیات متعهد فارسی (نقل با ذکر منبع بلامانع است)
شعری که ناسروده ماند

شعری که ناسروده ماند

هنر و ادبیات متعهد فارسی (نقل با ذکر منبع بلامانع است)

در باغ دوست

"احراز صداقت"


شعرم پر از گلایه و اندوه و ماتم است

در لابلای دفتر من ناله و غم است


در باغ دوست قطره ی اشکی اگر چکید

خون شقایق است که همرنگ شبنم است


ای شیخ! وعده ی خوش جنّت بدون یار؟!

هر جا که دوست نیست هم آنجا جهنم است


در این کویر، بارش باران ستودنی است

عمر جوانه بسته به باران نم نم است


با رویش جوانه و گل ها چه می کنند؟

زیرا بهارِ بعد زمستان مسلّم است


احراز کن صداقتمان را خدای عشق!

مِهر شما به مُهر نگهبان مقدّم است


ای عشق! ای بهانه ی بودن، امید ما

سودای تو بهانه ی ایجاد عالم است


"تنها" نه مدعی است که شعرش سزای توست

"اینجا برای از تو سرودن فضا کم است"...



محمد قلی پور"تنها"-دیماه94

https://telegram.me/mgholipoor