شعری که ناسروده ماند

شعری که ناسروده ماند

هنر و ادبیات متعهد فارسی (نقل با ذکر منبع بلامانع است)
شعری که ناسروده ماند

شعری که ناسروده ماند

هنر و ادبیات متعهد فارسی (نقل با ذکر منبع بلامانع است)

نوک قله

مخور دریغ که صحرا پر از مغیلان است 

که در نظام فلک زین نسق فراون است 

بلندی ار طلبی از نهیب دهر مترس 

که نوک قلّه همی زیر برف پنهان است 

همیشه حبس و قفس از سر عداوت نیست 

بسی چو یوسف محبوب، کنج زندان است! 

نه حصر و حبس بماند نه ملک هارونی 

چرا که نام فلک از قدیم، دوران است 

ببین که مسند شاهی چه آمدش بر سر

مبند پس تو بر آن دل، که سخت لرزان است! 

دلم خوش است در این چلّهء پر از غوغا 

کنار بوده ام از آن چه خوف طغیان است 

چگونه شکر نمایم خدای را که مرا 

معاف کرده از آن هر چه بیم نیران است 

11-3-1397؛ اصلاح و تکمیل: 21-7-1398