شعری که ناسروده ماند

شعری که ناسروده ماند

هنر و ادبیات متعهد فارسی (نقل با ذکر منبع بلامانع است)
شعری که ناسروده ماند

شعری که ناسروده ماند

هنر و ادبیات متعهد فارسی (نقل با ذکر منبع بلامانع است)

نوزده ضرب در پنج

یک عمر وعده دادی و میگفتی

خواهم سرود شعر شلمرودی

اکنون رسیده است زمانش، کو

شعری که وعده دادی و نسرودی؟

 

  آمد دوباره نوزده ات از راه

پر شد پیالة تو از آن بالا

خوردی چنان که مست شدی از آن

شد پنجة تو سیزده پر حالا

 

 میگفت با تو دوش نگارینت

آجی بگیر و زل زده بودی باز

میگشت گرد خانه و می افشاند

بذر شقایق از سر شوق و ناز

 

بیدار شو که شام سرآمد وای

شد ظهر و عصر هر دو قضا افسوس

خوابیدی هیچ هم نخرامیدی

خورد آذر وجود تو را ققنوس

1394/12/19- مشهد  

دلواپسی

دلواپسم برای دلم میروم کمی 

خود را میان خاطره ها جستجو کنم


شاید دوباره عطر ترا  در هوای شهر

بین هزار عطر پر از وهم  بو کنم


دور از نگاه مردم بی عشق گوشه ای

بنشینم و دوباره ترا آرزو کنم


باید دوباره دست دلم را برای تو

در ابتدای محکمه ی عشق رو کنم


وقتی تو بی خیال منی من ب حکم جبر

باید ک با هوای پر از درد خو کنم..

...

من می روم بجای تو احوال خویش را

از عکس توی آینه ها پرس و جو کنم


من میروم سراغ مرا از دلت بگیر

من می روم ک با دل خود گفتگو کنم....

زهراوهاب .ساقی.۱۲\۱۲\۹۴