شعری که ناسروده ماند

شعری که ناسروده ماند

هنر و ادبیات متعهد فارسی (نقل با ذکر منبع بلامانع است)
شعری که ناسروده ماند

شعری که ناسروده ماند

هنر و ادبیات متعهد فارسی (نقل با ذکر منبع بلامانع است)

رقیب

تو که خوب و دلفریبی تو که ناز و باصفایی
چکنم که نیست مهرت چکنم که بی وفایی

در دیدگان شوخم ز چه رو همیشه باز است
هم از آن جهت که شاید به سراغ من بیایی

تو خدایگان عشق و تو الاههء محبت
من اسیر یک نگاهی که به من اگر نمایی

هم ازان بر آستانت همه شب نهاده ام رخ
"که رقیب در نیاید به بهانهء گدایی"

سر سیر گل ندارم هوس سفر ندارم
که شنیده ام ز گلها سخنانی از جدایی
۱۴۰۳/۸/۸ مشهد

توضیح:
غزل بالا. با الهام از غزل ۲۹۵ دیوان عراقی. مصرع دوم بیت چهارم از اوست.