شعری که ناسروده ماند

شعری که ناسروده ماند

هنر و ادبیات متعهد فارسی (نقل با ذکر منبع بلامانع است)
شعری که ناسروده ماند

شعری که ناسروده ماند

هنر و ادبیات متعهد فارسی (نقل با ذکر منبع بلامانع است)

نوروز و کرونا

یکی از عزیزان این غزل را از خانم پیرایه یغمایی برایم فرستاد:

« نوروز بمانید که ایّام شمایید!

آغاز شمایید و سرانجام شمایید...

غزل را که خواندم، با الهام از مضمون زیبای آن، بالبداهه این ابیات در صحیفه ذهنم جای گرفت:


به به، چه به جا سفته غزل، خانم یغما

هورا به چنان هوش و زهی بینش والا

ایام شمائید و شمائید مبارک

وآن مهر جهانتاب شمائیدبه هرجا

خورشید شمائید بورزید اگر عشق

بی عشق اگر هست کسی، زنده مبادا

نو روز شوید ای همه خورشید و همه مهر

وز مهر بتابید به گلزار و به صحرا

گر شوخ بمانید و نگردید نو هر روز

گردید چو آب عفن اندر دل جو ها

آن گاه نه مهرید و نه ایام و نه عشقید

از چشم خرد نیز چو ویروس کوروونا


نوروز ۹۹ مبارک، و تهنیت باد!

در مصاحبه نکیر و منکر

خورشید که پشت سر باشد،

سایه ها،

جلو هستند.

***

ما پایین محله ها،

آمریکا را با کلاه نمی خوانیم،

***

چرخ ها حرکت نمی کنند،

آن ها فقط می چرخند،

***

از مدت ها،

دیوار مقابل سوراخ بود؛

شیشه را عوض کردند،

سوراخ گرفته شد.

***

خط، نقطه را به دلخواه دور زد،

دایره بر او سلام کرد.

***

سنگ آسیاب،

همسو با  نقطهء محوری،

می چرخید. 

***

چرخ اتومبیل نمی چرخید،

با گریس آن را چرخاندند.

***

مسألهء شیر و قفس،

در توانی از قفس و قناری حل می شود.

***

در مصاحبه نکیر و منکر، 

آن ها را مات کرد؛ 

زیر ورقهء او نوشتند: ؟

زیرا چیزی گفته بود مثل این چیز ها. 

1394/4/1- مشهد.