شعری که ناسروده ماند

شعری که ناسروده ماند

هنر و ادبیات متعهد فارسی (نقل با ذکر منبع بلامانع است)
شعری که ناسروده ماند

شعری که ناسروده ماند

هنر و ادبیات متعهد فارسی (نقل با ذکر منبع بلامانع است)

شمع و طوفان

شمع و طوفان

سر بر قدوم حضرت سلطان نهاده ایم

زان روی دل به صحبت جانان نهاده ایم

 

یا کشتن است کیفر ما یا که سوختن

زیراک، شمع در ره طوفان نهاده ایم

 

ما بندگان حضرت عشقیم، زان جهت

رو سوی طور موسی عمران نهاده ایم

 

در شاهراه روشن دولت سرای عشق

تا بارگاه نور سر و جان نهاده ایم

 

چون سیدعلیِّ خامنه ای رهنمای ماست

پا در طریق معرکه خندان نهاده ایم

 

تا برکنیم اساس دروغ و فریب را

ما استوار پای به میدان نهاده ایم

 

در راه حق چه باک سر و جان فدا شود

چون سر به راه شاه شهیدان نهاده ایم

1369/11/12- مشهد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد