شعری که ناسروده ماند

شعری که ناسروده ماند

هنر و ادبیات متعهد فارسی (نقل با ذکر منبع بلامانع است)
شعری که ناسروده ماند

شعری که ناسروده ماند

هنر و ادبیات متعهد فارسی (نقل با ذکر منبع بلامانع است)

اسب رهوار

این‌ اسب‌ رهوارقشنگ از کیست‌ ای‌ یک رنگ‌ یار؟

دانسته‌ باشد این‌ سؤال‌ از آن‌ که‌ بر او شد سوار

نی‌ نی‌ که‌ داری‌ اشتباه. ‌از آن‌ که‌ دارد زو مهار

امّا نمی‌ گوید که‌ من‌ خواهم‌ شمارا بنده‌ وار

گوید شما ارباب‌ من‌هستید و من‌ خدمتگزار

حاشا که‌ جز خیر شما باشد به‌ قلب‌ جان‌ نثار

چون‌ خام‌ سازد شخص را ‌گیرد از او آن دم قرار

آنجا که‌ خواهد می‌بردهم‌ اسب را و هم‌ سوار

«خر چون‌ که‌ از پل‌ بگذرد» رخ‌ را نماید آشگار. 

نظرات 3 + ارسال نظر

سلام وب قشنگی دارید...خوشحال میشم به وب منم سر بزنید...منتظرتون هستم

لطف فرمودید قدوم شما باعث خوشحالی من شد مقدم شما را گرامی می دارم!

علی 1393,07,15 ساعت 01:07

نه قالب شعر را فهمیدم و نه علت این که یک مصرع کم داشت!
اما موضوع را با تمام وجود فهمیدم.
پاینده باشید.

سلام علی جان. مصرع نیست هر کدام بیت است شامل دو مصرع.

اسخ: سلام. ادب. احترام
ضمن خوشامد گوئی به شما دوست گرانقدر می توانم این اطمینان را بدهم که در وبلاگ حقیر ، گاها" و گاها" برای اولین بار در دنیا کارهای وسیع ، تازه و بزرگ ، در زمینه معرفی وجهه هندسی قرآ ن کریم صورت گرفته است...
هر خواننده ای هم این نکته را متوجه خواهد شد مشروط بر آنکه همه و همه مطالب را با دقت مطالعه نماید.
در پناه قرآن باشید.

از آشنایی تان واقعا خشوقتم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد